قشنگترین غزل زندگی منو بابا

خداجونم امیدم رو ناامید نکن

1393/9/5 9:36
نویسنده : مامان سعیده
499 بازدید
اشتراک گذاری

الان ده ماهه که از اتفاق از دست دادن دخملکم میگذرهدلشکسته

نمیخوام در موردش حرف بزنم، همین نوشتن یه جمله بالا دوباره منو به گریه انداخت

خدا جون حکمتتو شکر

خداجونم تو این مدت حتی تو گریه هام هم مدام داد میزدم خداجون شکرت، نگفتم چراااااااااااااااااا

خودمو دلداری میدادم که حتماً خدا دوستم داشته که از فرط علاقه خواسته منو درگیر با یه بچه ناقص نکنه

خدا من، توی دوران بارداریم همه اش ازت خواستم که خدایا بچه ام سالم باشه، صالح باشه، عاقبت بخیر باشه، اینده ازدواجش خوشبختی براش رقم بخوره وقتی بهم گفتن دخملکم قلبش نمیزنه ازت معجزه خواستم اما .....

گفتم حکماً از مهربونیه شاید یکی ازین اتفاقا قرار بوده نیوفته شاید سالم یا صالح یا عاقبت بخیر یا تو ازدواجش خوشبخت نمیشد و باید اذیت میشد(هم من، هم باباش، هم خودش)که جواب تمام دعاهامو ، قرآن هایی که خوندمو دادی، ایناست آرومم میکنه، بهم انرژی میده، ببین خداجونم تو این مدت بخاطر حساسیت زیادی که با مردن بچه ام برام پیش اومده بود ، خیلی رفتم دکتر

همه گفتن نادره، کم پیش میاد ، فقط یکی از دکترا بهم گفت باید به محض بارداری آزمایش خون بدی و احتمال داره خونت موقع بارداری یه چیزی رو بیشتر ترشح میکنه که بر علیه بند ناف عمل میکنه، گفت سزارین شدی بهتره تا یکسال باردار نشی

خدایا تو این مدت خیلی دعا کردم، خیلی ها رو واسطه کردم که بهم نظر کنی و مشکل خون نداشته باشم، چون نه ماه تمام ، هر روز یه آمپول واقعاً فکرشم برام سخته، ترسیدم، دارم درجا میزنم

من تو ذهنم، تو خاطرم همش این نکته جرقه میزنه که خدا جونم من شاید ازت دور شده بودم، شاید زبونم خدا خدا میکرده و عملم نه ، میگم شاید خواستی بهم تلنگر بزنی تا دوباره حرف و عملم رو یکی کنم و خدایی، درس سخت ، خیلی سختی بهم دادی اما خواهش میکنم ، التماست میکنم که دیگه حکمت و صلاح منو بارداری بی دردسر بدونی، بهم ببخشی ، چون ببخشنده ای

 

خدااااااااااااااااااااااااااااااا داری صدامو میشنوی، داری بهم میخندی؟خدا جون میدونم صبره تو زیاده ، صبره من لبریز کرده، خواهش میکنم دیگه برام بد رقم نزن، حکمتمو قشنگ بنویس، صلاح منو قشنگ بنویسمحبت

شاید من بد باشم اما بخاطره همسرم و تمام خوبیاش، قشنگ بنویس

خدا جونم به دکتر گفتم میشه این اتفاق حکمت خدا باشه گفت شاید، اما شایدی تحویلم داد که هرچیزی امکان داره اما بیشتر خونت مشکل دارهغمگین اما من معتقدم که تو هرچی بخوای میشه، چون قادرترینی ، پس هوا منو داشته باش

خداجونم دندونامو تعمیر کردم و قرص اسیدفولیکم رو هر شب میخورم، تیروئیدم رو تحت نظر دکتر رسوندم تو رنج، الانم دوباره 8 آذر نوبت دکتر دارم، دارم میرم برام آزمایشات لازم و خلاصه کمبودهای ویتامینی بدنم رو جبران کنم و ایشالا متنظر

 

سمیه جون((nsomayeبوس، رفیق شفیق خانوم گلیم اگه نبود من حتی اسم وبلاگمو یادم رفته بود و الان دیدم هنوز لینکمو تو سایت فسقلیش پاک نکرده و تصمیم گرفتم دوباره شروع کنم به نوشتن

ممنون سمیه جون، دنیا دنیا برات آرزوهای خوب دارممتنظر

پسندها (3)

نظرات (6)

تينا
5 آذر 93 10:19
پستاي قبليت واقعا قلبمو فشرد اما مطمئن باش كه هيچ كارخدا بي حكمت نيست و بدون اجازه خدا حتي يه برگ از شاخه نميفته خداروشكر كه اون روزا گذشت و اين روزا داري به بودن دوباره يه حيات تازه تو خودت فكر ميكني من و نيني از اعماق قلبمون براي تو و فرشته اي كه قراره بياد تو وجودت دعا ميكنيم . به اميد مهربوني خداي قادر . ان شاله سالم و صالح و عاقبت به خير با شه ------------------------------------------------------------------------------------------------ تینا بانوی خودم، قربونه خوشگل خاله برم من که با اون دل پاکش منو دعا میکنه خدا براتون حفظش کنه الهی ایشالا شمام بسلامتی و دل خوش فارق شین و زندگیتون قشنگ تر و شیرین تر از قبل بشه ممنون از دعاهای خوبت
mali6410
5 آذر 93 10:24
فدات بشم سعیده جون انشالله که تو بهمن ماه همون اولین اقدام خدا یه نی نی ناز وتپل بهت بده دیگه به اون ماجرا فکر نکن عزیزم باشه ------------------------------------------------------------------------------------------------ خدا نکنه عزیزم، قربونه اون دله باصفا و بی شیله پیله ات ملیحه جونم چشم عزیزم نهایت تلاشم رو میکنم، ایشالا خودش هوای همه امون رو داشته باشه
فاطمه
5 آذر 93 10:25
سعیده جون ممنو از مطالبی که نوشتی الان که متنتو خوندم یکمی به خودم اومدم خوش بحالت که با این مشکل بزرگت باز خدا رو شکر میکنی واسه منم دعا کن بتونم همیشه شاکر خدا باشم انشالا که باردار میشی و یه بچه سالمو بدون هیچ دردسری بدنیا میاری من اگه قابل باشم برات دعا میکنم خیلی دوستت دارم دوست مهربونم ---------------------------------------------------------------------------------------------------- ممنون عزیزم، فاطمه جونم ، تو به من لطف داری، ایشالا روزی همه امون، ایشالا خدا با همه بزرگیش به همه منتظرا نظر کنه اگه قابل باشم حتماً دعا میکنم عزیزمدیشب زیره بارون رفتمو همه رو به برکت بارش بارون یاد کردم
مامان مریم
5 آذر 93 11:17
سلام عزیز دلم ناراحتی ،می دونم هر چند خیلی سخته ولی مطمئن باش توی این موضوع حکمتی بوده من خودم قبل از عید جنین سه ماهمو سقط کردم چنان اشک می ریختم که همه اطرافیانم دلشون برام می سوخت اصلا وقتی یه زن می فهمه مادر شده اون جنین ندیده رو برای خودش می دونه و از دست دادنش مثل این می مونه تمام دنیا رو ازش گرفتن ولی چند ماه بعد فهمیدم بیماری توی بدنم بوده که اگه به جنینم انتقال پیدا می کرد کمترین آسیبش ضایعه مغزی و بینایی برای جنین بود وقتی متوجه بیماریم شدم از خدا تشکر کردم که نخواست کودکی با مشکل فراوان به دنیا بیاد روزای خوب برات آرزو می کنم و از خدا می خوام به همین زودیها دوباره مامان بشی و طعم مادر شدنو با تمام وجود بچشی ------------------------------------------------------------------------------------------------- ممنون از روحیه دادن به من آره عزیزم،الان خودمم کامل به این موضوع واقف شدم و مجاب شدم حکماً هیچکار خدا بی حکمت نیست، خدا جلاد که نیست،وقتی میگن خدا ما بنده هارو بیشتر از مادرامون دوست داره حکماً نمیخواد آزارمون بده، همیشه به خدا میگم کاش تو خواب برام تصویری از بودنه بچه ام و آینده بدی که با بودنش زندگیمون رو داغون میکرد نشونم میدادی تا دیگه بی تابی نکنم اما بعدش هم میگم شاید بازم صلاح میبینه که نگفتنش بهتر از افشا کردنشه
سمیه مامان امیرطاها
26 آذر 93 21:46
ایوای من این چه حرفیه خدا هیچ وقت به بنده هاش نمیخنده خدا همراه با گریه هات گریه کرده با غصه هات غصه خورده خیلی خوشحالم که انقدر قوی هستی که اینطور خودتو سرپا نگه داشتی و خیلی خوشحالترم که منی رو که زندگی و بچه مشغولم کرده و وقت ندارم فراموشم نکردی سعیده جان برای سلامتی خودت و نی نی آینده ت هرلحظه دعامیکنم خدا خدای بزرگیه یادت نیست من با اون همه مشکلات ، اما خدا خواست و امیرطاها به دنیا اومد پس باز هم امیدت رو از دست نده مطمئن باش همه ی ما خانوم گلی ها برات دعا میکنیم و توصیه میکنم حتما ختم سوره حمد (40 روز هرروز 70 حمد) ختم زیارت عاشورا (40 روز ختم زیارت عاشورا) و نذر حضرت علی اصغر بگی من از این سه تا جواب گرفتم بیصبرانه منتظر خبرهای خوشت هستم گلم ______________________________________________________ سمیه جونم اینکه میگم خدا داری بهم میخندی به این خاطره که فکر میکنم خدا داره به من میخنده و از بی تابیم لبخند میزنه و میگه بنده صبر کن یکم_ایشالا خودش نظری کنه بهم ممنون رفیق از لطف بیکرانت؛ایشالا خودتو خانواده ات سالم و تندرست باشید
...مامی مریم...
20 تیر 94 9:16
انشالله همیشه سلامت باشی سعیده جون انشالله تو دلیت صحیح و سلامت به دنیا بیاد تا همه چیز برات خوب و قشنگ باشه ----------------------------------------------------------------- و همچنین شما و خانواده محترم ممنون از دعای قشنگت