نواخته نشدن صدای قلب قشنگترین غزل زندگی من
صدای قلب قشنگترین غزل زندگی منو بابا روز 7 بهمن با تلاش همه دکترا شنیده نشد و خدا دختره منو بدنیا نیومده از ما گرفت
التماس دعا از همه اونایی که این متن رو میخونم دارم
خیلی سخته نه ماه با دخترم زندگی کردم و منو باباش حضورشو میون خودمون تجسم میکردیم و مدام درباره اش صحبت میکردیم
صلاح خدا این بود، ناشکری نمیکنم و خودمو با فکرایی که شاید خدا دوستم داشته و نبودنش و گرفتنش رو صلاح دونسته ، شاید دخترم ظاهرش سالم بوده اما از نظر ذهنی ... نمیدونم اینطوری خودم رو آروم میکنم،آخه اتفاقی که برای من افتاد بقول دکترم از نادرترین اتفاقایی هست که پیش میاد و خدا میخواسته عمر دختر من با لخته شدن خون توی بند ناف و نرسیدن غذا بهش همین قدر بیشتر نباشه
دوستت دارم دخترم،منو واسه همه فکرو خیالایی که توی دوران بارداریم کردم و تو رو با اون فکرو خیالا ناراحت کردم و مدام اشک ریختم و نذاشتم تو راحت تو دل مامانت بزرگ شی ببخش خیلی دلم گرفته مامان منو ببخش ، باگذشتن یکماه هنوز وقتی به نبودنت فکر میکنم روح و روانم به هم میریزه، اوایل وقتی از سینه هام شیر میومد به هم میریختم،منو ببخش دخترم بخاطر همه ی اذیتایی که دوران بارداریم کردم و نذاشتم خوش باشی،اگه میدونستم فقط همین نه ماه عمر میکنی نمیذاشتم اینقد اذیت شی
منو ببخش
التماس دعا
از همه التماس دعا